ندیمی اصفهانی. [ن َ می ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) معروف به ندیمی سوزنگر. به روایت مؤلف صبح گلشن پیشه سوزنگری داشته. او راست : ندیم بزم بلا جان ناتوان من است فروغ شمع غم از مغز استخوان من است کلید قفل در صدهزار امّید است ز التفات تو حرفی که بر زبان من است.
( از صبح گلشن ص 514 ) ( از قاموس الاعلام ).
فرهنگ فارسی
معروف به ندیمی سوزنگر بروایت مولف صبح گلشن پیشه سوزنگری داشته .