ندیدنی

لغت نامه دهخدا

ندیدنی. [ ن َ دی دَ ] ( ص لیاقت ) غیرقابل رؤیت. که نتوان دیدش. که به چشم نیاید. نامرئی.لایری. ناپدید. || که درخور دیدن نیست. که لایق دیدن و تماشا نیست. که تعریف و تماشائی ندارد. که دیدنش باب طبع و پسند خاطر و مورد رغبت نیست. مقابل دیدنی به معنی تماشائی و جالب و زیبا :
یک دیدن از برای ندیدن بودضرور
هرچند روی مردم دنیا ندیدنی است.
صائب.

فرهنگ فارسی

غیر قابل رویت یا که نتوان دیدش

پیشنهاد کاربران

بپرس