ندانسته

/nadAneste/

معنی انگلیسی:
inadvertent, unconscious, unknowingly, unwittingly, unintentionally

لغت نامه دهخدا

ندانسته. [ ن َ ن ِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نادانسته. مقابل دانسته. رجوع به دانسته شود. || نشنیده. پی نبرده. نفهمیده :
بگفتا خموش ای برادر بخفت
ندانسته بهتر که دشمن چه گفت.
سعدی.
|| مجهول :
دانست باید این و جز این را نیز
دانسته به بود ز ندانسته.
ناصرخسرو.
|| ( ق مرکب ) علی العمیاء. بلااراده. بی مطالعه و بی تأمل.

فرهنگ فارسی

آنچه که دانسته نشده نامعلوم مقابل دانسته : مطلب دانسته ویاندانسته اززبان این زن جایی درزکرده بود.

مترادف ها

uncharted (صفت)
نامعلوم، ندانسته، اکتشاف نشده، در نقشه یا جدول وارد نشده

unknowable (صفت)
جاهل، بی اطلاع، ندانسته، ماورا تجربیات انسانی، ندانستی، غیر قابل ادراک و فهم

unknowing (صفت)
جاهل، نا اگاه، بی اطلاع، ندانسته، ماورا تجربیات انسانی، ندانستی، غیر قابل ادراک و فهم

پیشنهاد کاربران

بدون اطلاع
نفهمیده
سهوی . . . . سهو . . . غیرعمد . . . . . .

بپرس