ندانا

لغت نامه دهخدا

ندانا. [ ن َ ] ( نف مرکب ) نادان. ناداننده. جاهل. مقابل دانا. رجوع به دانا شود :
شد به صحرا برون ندانا مرد
از پی رفع رنج و راحت درد.
سنائی.

پیشنهاد کاربران

بپرس