ندامان

لغت نامه دهخدا

ندامان. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن ، در 9هزارگزی شمال غربی صومعه سرا و 5هزارگزی مغرب کسما، در جلگه معتدل هوای مرطوبی واقع است و 776 تن سکنه دارد. آبش از پلنگ رود و سیاه رودخان ، محصولش برنج و ابریشم و چای و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و کرایه کشی و زغال فروشی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن استان یکم . در ۹ کیلومتری شمال باختری صومعه سرا. جلگه . هوای آن معتدل و مرطوب است و ۷۷۶ تن سکنه دارد. پلنگ رود و سیاهرود خان آنرا مشروب میسازد. محصول : برنج ابریشم چای و توتون سیگار شغل مردم کشاورزی و کرایه کشی زغال .
دهی است از بخش مرکزی صومعه سرای شهرستان فومن در جلگه معتدل مرطوبی واقع است .

پیشنهاد کاربران

به گمانم معنای این نام خاص دو احتمال براش هست:
1. مان در معنای مکان => مکان ندا یا جایی که از آن ندا برمیخیزد.
2. مان در معنای مال ما => ندای ما، بانگ و نوای ما
اینا صرفا گمانه اس و از دوستان انتظار دارم حقیقت نگیرنش به خصوص که اصالتا اهل این مکانم امکانش قوی هست که دچار سوگیری شده باشم.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر کسی درباره ی تاریخچه ی این مکان مطالعه ای داره خوشحال میشم باهام به اشتراک بذاره🙏
( telegram: @amn2080 )

بپرس