ندار

/nadAr/

مترادف ندار: بیچاره، بی چیز، بی نوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، گدا، مفلس، بی آلایش، صادق، صاف، یکرنگ

متضاد ندار: دارا

معنی انگلیسی:
beggarly, indigent, familiar, necessitous

لغت نامه دهخدا

ندار. [ ن َ ] ( نف مرکب ) ندارنده. که ندارد. مقابل دارنده. رجوع به دارنده شود. || نادار. ندارنده. نادارنده. فقیر. تهیدست. بی بضاعت. ارزانی. بی نوا. مقابل دارنده و دارا.
- با همدیگر ندار بودن ؛ در تداول ، رایگان بودن. شریک بودن در منافع. صمیمی بودن. صفا داشتن. رفاقت داشتن. یکی بودن.
- || در اصطلاح قمار، ندار بودن دو قمارباز در حلقه بازی آن است که روی دست همدیگر «توپ » نزنند و با یکدیگر برد و باختی نداشته باشند، از هم نبرند و به هم نبازند.
- امثال :
از نداربگیر بده به دارا، نظیر: از نخورده بگیر بده به خورده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فقیربی چیزتهی دست : ماباهم نداریم .یانداربودن .۱ - دربازی قمارباکسی بردوباخت نداشتن وازکسی پول نگرفتن وبدو ندادن .۲ - برسبیل توسع به معنی بی رودربایستی بودن ویگانه بودن باکسی .

فرهنگ معین

(نَ ) (ص . ) (عا. ) ۱ - فقیر، تهی دست . ۲ - صمیمی ، یگانه .

گویش مازنی

/nedaar/ کم سرمایه – فقیر

واژه نامه بختیاریکا

بورِستین؛ چو به دست؛ رات؛ کا نداشت؛ کاس

پیشنهاد کاربران

نداَر
بیچاره، بی چیز، بی نوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، گدا، مفلس
خنسی

بپرس