deny راه ندادن، اجازه ( ی بکار بردن یا ورود و غیره ) ندادن، ندادن e. g. they are being denied the opportunity to grow as normal children به آنها این فرصت داده نمی شود که مثل بچه های دیگر از رشد طبیعی برخوردار باشند.
withhold ندادن ( اطلاعات و. . . به شخص یا ارگانی ) دریغ داشتن چیزی از