نخیز
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
( ~ . ) (اِ. ) ۱ - کمین . ۲ - زمینی که در آن نهال بکارند تا بعد جابه جا کنند.
فرهنگ عمید
۲. تخمدان.
۳. جایی که در آن نهال کاشته باشند که بعد جابه جا کنند.
ناکس، خسیس و فرومایه، پست.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
نخیز: کمین، کمین گاه
نبینید پیری که جان مرا
نشسته ست چون شیری اندر نخیز
( مسعود سعد سلمان )
یکی اژدهای دمنده چو بادی
یکی در نخیزی خزنده چو ماری
( عسجدی )
نبینید پیری که جان مرا
نشسته ست چون شیری اندر نخیز
( مسعود سعد سلمان )
یکی اژدهای دمنده چو بادی
یکی در نخیزی خزنده چو ماری
( عسجدی )
نخیز برابر پارسی واژه تازی کمین هست
و نخیزگاه هم همان کمین گاه هست
و نخیزگاه هم همان کمین گاه هست