نخورده

/naxorde/

لغت نامه دهخدا

نخورده. [ ن َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) خورده ناشده. ناخورده. || که نخورده است. که مزه چیزی را نچشیده است. || مجازاً، غیرمتنعم.
- امثال :
از نخورده بگیر بده به خورده ، نظیر:
از ندار بگیر بده به دارا.

فرهنگ فارسی

خورده ناشده ناخورده یا که نخورده است

واژه نامه بختیاریکا

تَمارزو

پیشنهاد کاربران

بپرس