نخره

لغت نامه دهخدا

( نخرة ) نخرة. [ ن َ رَ ] ( ع اِ ) سخت وزیدن باد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نُخْرة شود.

نخرة. [ ن ُ رَ ] ( ع اِ ) سختی وزیدن باد. ( منتهی الارب ). شدت هبوب باد. ( از المنجد ). سخت وزیدگی بادو طوفان. ( ناظم الاطباء ). شدت وزش باد. ( از اقرب الموارد ). || نُخَرَة. رجوع به نُخَرة شود.

نخرة. [ ن ُ رَ / ن ُ خ َ رَ ]( ع اِ ) پیش ِ بینی اسب و خر و خوک و جز آن و شکاف آن ، یا مابین دو سوراخ بینی ، یا نوک آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پیش بینی. ( مهذب الاسما ). ارنبة الانف. مقدم بینی. ( المنجد ). نوک بینی مرد و شتر و اسپ و سگ و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، نُخَر.

نخرة. [ ن َ خ ِ رَ ] ( ع ص ) استخوان پوسید و ریزه ریزه شده. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). پوسیده وکهنه. ( مهذب الاسما ). پوسیده. بالیه. ( یادداشت مؤلف ). تأنیث ِ نخر. رجوع به نَخِر شود. || استخوان میان کاواک که چون باد به وی رسد آواز از آن برآید. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَّخِرَةً: پوسیده شده و متلاشی شده
ریشه کلمه:
نخر (۱ بار)

«نَخِرَة» «صفت مشبهه» است از مادّه «نخر» (بر وزن نخل و همچنین بر وزن شجر) در اصل به معنای درخت پوسیده و تو خالی است، که وقتی باد بر آن میوزد صدا می کند، و لذا به صدایی که در بینی می پیچد «نخیر» می گویند، سپس این کلمه در مورد هر موجود پوسیده و متلاشی شده به کار رفته است.
(بروزن فرس) پوسیدن و متلاشی شدن «نَخِرَ الْعَظْمُ وَالْعُودُ نَخَراً: بَلَی وَ تَفَتَّت» ناخِر به معنی پوسیده پراکنده است . نَخِرَه جمع نَخِر (به فتح نون و کسر خاء)است و آن مثل ناخر به معنی پوسیده و پراکنده است یعنی: منکرین معاد می‏گویند آیا ما به زندگی اول برخواهیم گشت؟ آیا آنگاه که استخوانهای پوسیده و پراکنده شدیم زنده خواهیم شد؟! نخر و مشتقات آن به معنی مد صوت، سوراخ بینی و غیر نیز آمده ولی در قرآن مجید فقط یکبار و آنهم در معنی فوق بکار رفته است.

پیشنهاد کاربران

نخره یعنی به ناز خرامیدن و عشوه نمودن
نخره ( فتحه بالای ن ) - در لهجه ی هزاره گی بمعنی ناز ، ادا و اطوار است:
"بسیار نخره مونی": خیلی ناز و ادا در میاری

بپرس