نخت
لغت نامه دهخدا
نخة. [ ن َخ ْ خ َ ] ( ع اِ ) بنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). عبد. ( از اقرب الموارد ). رقیق. بنده از مرد و زن. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || خرها. حُمُر. ( اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). نِخَّة. نُخَّة. ( اقرب الموارد ). || می ( ؟ ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نِخَّة. نُخَّة. ( منتهی الارب ). || بقر عوامل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). گاو کار کشت.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گاو عوامل و شبانان. ( ناظم الاطباء ). نُخَّة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || مربیات خانه. ( آنندراج ). مربیات. ( منتهی الارب ). تربیت شدگان در خانه. ( از اقرب الموارد ). زنهای تربیت شده در خانه. ( ناظم الاطباء ). || شتربندگان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). شتربنده. جَمّال. ( ناظم الاطباء ). رعاء. جَمّالون. نُخّة. ( اقرب الموارد ). || شبانان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || باران سبک. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). باران خفیف. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || خبری که صدق و کذب آن معلوم نباشد. || دیناری که مصدق پس از اخذ صدقه جهت ذات خود می گیرد و نام آن دینار نیز نخه است. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
نخة. [ ن ُخ ْ خ َ ] ( ع اِ ) بقر عوامل. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). گاو کار کشت. ( منتهی الارب ) نَخّة. رجوع به نَخّة شود. || می. ( منتهی الارب ). صحیح آن حُمُر است به معنی خرها. رجوع به نَخَّة شود. || شبانان. ( منتهی الارب ).
نخة. [ ن ِخ ْ خ َ ] ( ع اِ ) خرها. الاغ ها. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَخَّة شود.
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
نَخت ( عربی: نخت، انگلیسی: Nakht ) یک منجم، کاتب و کاهن اعظم در دربار تحوتموس چهارم ( فرعون دودمان هجدهم در مصر باستان ) [ ۱] بود.
وی در «گورستان باستانی تبای ( تِبس ) » ( عربی مصری: مدینة طیبه الجنائزیه ) و در مقبرهٔ شمارهٔ «TT52» مدفون است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوی در «گورستان باستانی تبای ( تِبس ) » ( عربی مصری: مدینة طیبه الجنائزیه ) و در مقبرهٔ شمارهٔ «TT52» مدفون است. [ ۲]
wiki: نخت
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید