نخبگان


مترادف نخبگان: اعیان، برگزیدگان، خبرگان، زبدگان

برابر پارسی: سرآمدها، برگزیدگان، برترین

معنی انگلیسی:
elite

فرهنگستان زبان و ادب

{elite} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] کسانی که در یک جامعه یا گروه به سبب دارا بودن ویژگی هایی واقعی یا ادعایی از جایگاهی ممتاز برخوردارند

پیشنهاد کاربران

نخبه از ریشه ی ن خ ب و همخانواده انتخاب، منتخب است. برابر فارسی آن همان برگزیده است که در نوشته های کهن بجای نخبگان از واژه �گزیدگان� بهره برداری می شد.
خبرنگارن
نخبه =فرهیخته
نخبگان =فرهیختگان
فرادانندگان
داننده گان یا دانندگان
Elites
نخ یعنی "یک" چنانکه در واژه نخست می توان دید ، این واژه ایرانی است .
باهوش
به نظر من نخبه یا نخبه ها معنی زبر دست ، ماهر ، باهوش و منحصر بفرد را هم میده زیرا اینجور ادمها خصوصیات مخصوصی دارن که افراد کمی در دنیا ان این خصوصیات را دارا هستن و در واقع نادر هستن
از دست دارید میدید استعداد های به این خوبی را

بپرس