دیکشنری
مترجم
بپرس
نحیفی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نحیفی. [ ن َ ] ( حامص ) لاغری. ( ناظم الاطباء ). نزاری. نحیف بودن. رجوع به نحیف ( ع ص ) شود.
فرهنگ فارسی
۱ - لاغری نزاری .۲ - ضعف ضعیفی .
مترادف ها
frailty
(اسم)
سستی، نا استواری، بیمایگی، نحیفی، خطایی که ناشی از ضعف اخلاقی باشد
فارسی به عربی
ضعف
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها