نحیف کردن


معنی انگلیسی:
attenuate, emaciate, waste

مترادف ها

weaken (فعل)
کم کردن، عاجز کردن، ضعیف شدن، تقلیل دادن، تضعیف کردن، ضعیف کردن، سست کردن، سست شدن، نحیف کردن، کم نیرو شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس