نحمیاه. [ ن َ ح َ ] ( اِخ ) مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: لفظ نحمیاه بمعنی تسلی یافته از یهوه میباشد، او پسر حکلیا برادر حنانی از سبط یهودا بودو محتمل است که از طایفه ملوک بود. در بابل در مدت اسیری متولد گشت و در شوش به منصب ساقی گری پادشاه ایران اردشیر درازدست منصوب شد و حالت مصیبت آمیز مهاجران بنی اسرائیل را که بیشتر به اورشلیم مراجعت کردندبه حضور خدا در دعای تائبانه با الحاح آورد. بالاخره از پادشاه ایران درخواست نمود که او را اذن دهد که به اورشلیم برود و در بنای آن امداد کند، بدان واسطه تخمیناً 444 سال ق.م. به حکومت آنجا فرستاده شده توجه مخصوص خود را به عمل عظیم و لازم یعنی بنا کردن حصارهای شهر مصروف داشت و دشمنی سامریان که سابقاً از آن سبب مهاجران اذیت میدیدند در این وقت بیشتر گردیده در تحت توجه سنبلط حکمران به استصواب حیله و کذب حتی الامکان موانع بسیاری در راه یهودیان انداختند به حدی که به عملجات در حین کار کردن حمله ور شدند بدان وسیله نحمیاه آنها را امر فرمود که اسلحه به دست گرفته به کار مشغول شوند، با وجود این در عرض یک سال عمل خود را به انجام رسانیدند، او در این کار عظیم و درحکومت و غیرت روحانی و بیغرضی و جرأت و کرامت و محبت نسبت به قوم و شهر خدا و هم در دعای دائمی خود و اعتماد کامل بر امداد الهی به تاج کامیابی سرافراز گردید و دوستان امین هم همراه داشت ، خصوصاً عزرا اصلاحات شهریه بسیاری مقرر نمود و تخمیناً در سال 432 ق.م. به بارگاه بابل به سر عمل خود مراجعت نمود، اما بعد از چند سال دیگر باز به اورشلیم طلبیده شد تا بعضی از مطالب مختلفه از قبیل ترک عبادت در هیکل و نگاه نداشتن روز سبت و نکاح کردن زنان بت پرست و غیرذلک را که در تزاید بود اصلاح نماید و یهودیان را که زنان بت پرست را نکاح کرده بودند مجبور کرد که یا زنان را ترک کنند و یا خود از وطن خارج شوند و محتمل است که این خروج که ناچار بعضی از کاهنان اختیار نمودند سبب بنا کردن هیکل بر کوه جزریم و باعث برپا شدن پرستش به قاعده سامریان شده باشد. هیکل و دیوارهای شهر که دوباره تعمیر یافته بود به طور متقن دوباره تقدیس شدو او رباخواری و ضبط اموال فقرا را موقوف کرده فقرارا انفاق نمود و برای خدمت هیکلی تهیه دید، و در تمامی امور سرمشق حکام بود. کتاب نحمیاه محتوی تاریخ تمامی این وقایع است که در هنگام به سر آمدن عمر طویلش گویا در سال 400 ق.م. تصنیف نمود و مثل تتمه کتاب عزرا است و بعضی از متقدمین آن را کتاب دوم عزرا خوانده اند، قدری از آن مثل است و مینماید که از ثبتهای دولتی استنساخ شده و احتمال میرود که ذکر یدوع کاهن بزرگ و بعضی از اسامی آخر سلسله داود به توسط مصنف الهام یافته دیگری بعد از زمانی نوشته شده باشد. این کتاب محتوی بر اخبار بیان محل اورشلیم و نسب نامه عبریان مشهور و اصناف و رسوم قوم اوست و ختم کتاب تاریخی عهد عتیق می باشد. ( از قاموس کتاب مقدس ص 877 ).