نحریر

لغت نامه دهخدا

نحریر. [ ن ِ ] ( ع ص ) نِحْر. زیرک و ماهر و دانا و آزموده کار متقن و بصیر در هر کار. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دانشمند و زیرک. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسی که حاذق و زیرک و داناباشد. ( فرهنگ نظام ). نیک دانا. ( دهار ). نیک دان. ( ملخص اللغات حسن خطیب ) ( مهذب الاسماء ). دانشمند. ( نصاب ). نیکوداننده. عالم ماهر. ( فرهنگ خطی ). ج ، نحاریر.

فرهنگ فارسی

حاذق، ماهر، دانشمند، زیرک، خردمند، نحاریر
( صفت ) ۱ - زیرک وماهروداناو آزموده کار نیک دان جمع :نحاریر.

فرهنگ معین

(نِ ) [ ع . ] (ص . ) زیرک ، حاذق .

فرهنگ عمید

۱. حاذق، ماهر.
۲. دانشمند، زیرک، خردمند.

پیشنهاد کاربران

بپرس