نحت
لغت نامه دهخدا
نحة. [ ن ُح ْ ح َ ] ( ع مص ) آواز نحیح داشتن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به ساختن یک کلمه از دو یا چند کلمه، نحت گویند.
«نحت» در لغت به معنای تراشیدن و ساختن، و در اصطلاح بلاغی و ادبیات عرب این است که از دو کلمه یا بیشتر، یک کلمه ساخته شود؛
مثال
مانند:۱. «عبد شمس» که می گویند: «عبشمی»؛۲. «بسم الله الرحمن الرحیم» که نحت آن « بسمله » است؛۳. «لا حول و لا قوة الا بالله» که نحت آن « حوقله » است.
نحت از نظم قرآن
ابن زملکانی «نحت» را از نظم قرآن قرار داده و برای آن آیه «... وَکَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا» را مثال آورده است. گویا در اصل این چنین بود: «کفی بالله فاکْتَفِ به».
«نحت» در لغت به معنای تراشیدن و ساختن، و در اصطلاح بلاغی و ادبیات عرب این است که از دو کلمه یا بیشتر، یک کلمه ساخته شود؛
مثال
مانند:۱. «عبد شمس» که می گویند: «عبشمی»؛۲. «بسم الله الرحمن الرحیم» که نحت آن « بسمله » است؛۳. «لا حول و لا قوة الا بالله» که نحت آن « حوقله » است.
نحت از نظم قرآن
ابن زملکانی «نحت» را از نظم قرآن قرار داده و برای آن آیه «... وَکَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا» را مثال آورده است. گویا در اصل این چنین بود: «کفی بالله فاکْتَفِ به».
wikifeqh: نحت
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)
تراشیدن. . گفت آیا آنچه را که به دست خود میتراشید میپرستید؟! . در حال ایمنی از کوهها خانهها میتراشیدند و میساختند.
تراشیدن. . گفت آیا آنچه را که به دست خود میتراشید میپرستید؟! . در حال ایمنی از کوهها خانهها میتراشیدند و میساختند.
wikialkb: ریشه_نحت
پیشنهاد کاربران
نَحَت: به معنای تراشیدن سنگ برای منظوری مانند ساخت خانه یا مجسمه است. وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فارهین
تراشیدن