نحام
لغت نامه دهخدا
نحام. [ ن َح ْ حا ] ( ع ص ) مرد بسیارنحیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آنکه دم سرد و ناله برآرد. ( ناظم الاطباء ). || مرد نیک بخیل. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). بخیل که چون سؤال کرده شود دم سرد و ناله برآرد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).اسد. ( اقرب الموارد ). || نام مرغی شبیه به بط و مرغابی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نُحام شود.
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
نحام پرنده دریایی است با پاهاو گردنی بلند و منقاری خمیده رنگ پرهای آن در ابتدای تولد خاکستری است
اما پرهای اصلی آن سفید و قرمز است و بستگی به تغذیه آن ومواد لازمی که به بدنش برسد پرهای آن قرمزتر میشود
اما پرهای اصلی آن سفید و قرمز است و بستگی به تغذیه آن ومواد لازمی که به بدنش برسد پرهای آن قرمزتر میشود