نحات
لغت نامه دهخدا
نحات. [ ن ُ ] ( ع اِ ) نحاة. رجوع به نحاة شود.
نحات. [ ن َح ْ حا ] ( ع ص ) تراشنده. ( مهذب الاسما ). چوب تراش. تراشنده چوب. ( یادداشت مؤلف ).
نحاة.[ ن ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ناحی. ( از منتهی الارب ). نحویون. نحویین. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ناحی و نحوی شود.
فرهنگ فارسی
تراشنده . چوب تراش . تراشند. چوب .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید