نجیر. [ ن َ ] ( اِ ) بمعنی نجم است که گزمازج باشد. جراحتهای تازه را نافع است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). گزمازج. بار درخت گز. ( آنندراج ) گزمازج. بار درخت گز. ( ناظم الاطباء ). نجم. نجیل. ثیل. اغرسطس. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نجیل شود. || آهار و سریشی که جولاهگان وکفش دوزان و صحافان به کار می برند. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نجیل .
فرهنگ معین
(نَ ) (اِ. ) آهار و سریشی که جولاهگان و کفش دوزان و صحافان بکار برند.