نجید

لغت نامه دهخدا

نجید. [ ن َ ] ( ع اِ ) شیربیشه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شیر را گویند به سبب شجاعت و جرأتش. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) دلیر درگذرنده در امور معضل. ( منتهی الارب ). شجاعی که در کارهائی داخل شود که دیگران عاجزند. ( از اقرب الموارد ). || وقاد. شجاع. نجد. صاحب نجدت. صاحب اقدام. ج ، انجاد. ( یادداشت مؤلف ). || اندوه مند. رنجدیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مکروب. مغموم. ( اقرب الموارد ). ج ، نُجُد، نجداء.

فرهنگ فارسی

شیر بیشه . شیر را گویند بسبب شجاعت و جراتش .

پیشنهاد کاربران

بپرس