نجم الدین کبری احمد بن عمر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] شیخ نجم الدین، ابوعبدالله، ابوالجناب احمد نجم الدین کبری، (مقتول در 619 یا 617ق)، فرزند عمر خیوقی خوارزمی است که در خوارزم در شهر خیوه متولد شد. شهرت علمی و فرهنگی او عارف، صوفی، محدث و شاعر می باشد. وی ملقب به کبری و شیخ ولی تراش است. کنیه ی او را ابوالجناب و ابوالخباب نیز ذکر کرده اند. او مؤسس سلسله ی کبرویه بود. روایات مختلف در زمینه ی لقب وی در بین مؤلفین وجود دارد. بعضی معتقدند به سبب زیرکی اش، او را طامة الکبری (بلای بزرگ) نامیده اند و بنا بر قولی دیگر چون در جوانی قدرت فوق العاده ای در بحث و احتجاج داشت به این لقب معروف گشت. بعضی از پیروانش از باب تکریم، وی را آیة الکبری خوانده اند که کم کم با حذف کلمه ی اول او را کبری نامیدند، اما از این جهت به او شیخ ولی تراش گفته اند که بسیاری از بزرگان مشایخ صوفیه از تربیت یافتگان وی بودند. از جوانی برای کسب علم حدیث به مسافرت در بلاد پرداخت.
وی در نیشابور از ابوالمعالی فراوی (م 587ق)، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م 568ق)، در تبریز از منصور حفده (م 571ق)، در مکه از ابومحمد طباخ و در اسکندریه از ابوطاهر سلفی (م 576ق) استماع حدیث کرد. در باره ی گرایش وی به تصوف و انصرافش از اشتغال به حدیث اختلاف بسیاری در روایات است و ملاقاتش با مشایخ صوفیه هرگز منجر به قطع علاقه ی وی از اشتغال به علم نشد. وی بعد از خروج از خوارزم، مدتی در نیشابور، اصفهان، همدان به استماع حدیث نزد مشایخ وقت اشتغال داشت. در نیشابور با شیخ عطار ملاقات کرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طریقت و تصوف را در تبریز نزد بابافرج تبریزی و سپس در دزفول نزد شیخ اسماعیل قصری و شیخ شطاح (روزبهان بقلی شیرزای) و دیگر مشایخ عصر فراگرفت و شیخ روزبهان، دختر خود را به او داد.
دکتر زرین کوب در «دنباله ی جست وجو در تصوف» آورده که سید محمدباقر خوانساری، مؤلف «روضات الجنات»، خط وی را بر پشت نسخه ای از «رساله ی قشیریه» دیده است که وی این رساله را در 568ق در همدان از ابوالفضل محمد بن یوسف همدانی استماع نموده است.
نجم الدین کبری در راه عزیمت به عراق و مصر از محضر عمار یاسر بدلیسی (م 582ق) کسب فیض کرد و مشهور است که نجم الدین به دست شیخ اسماعیل قصری و عمار یاسر خرقه پوشید. او به پیشنهاد عمار یاسر برای نشر طریقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزیمت به خوارزم سفری به مکه کرد و مدتی در حلب بسربرد. نجم الدین در «فوایح» به اقامتش در شونیزیه بغداد و مسافرتش به کربلا نیز اشاره کرده است. وی در حدود 580ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضی از روایات بین او و امام فخر رازی (م 606ق) که در این زمان در خوارزم بسرمی برد، ملاقاتی صورت گرفته است. مریدان وی در خوارزم تنها محدود به وصفیه و زهاد نمی شدند و در رجال دولت نیز معتقدان و دوستانی داشت. اهل سنت، نجم الدین را با وجود علاقه ای که در آثار و اقوال خویش به آل علی(ع) نشان می دهد و با وجود مسافرت به کربلا، به تشیع منسوب نداشته اند و امثال یافعی، ذهبی، سبکی او را یک شیخ شافعی تلقی کرده اند.
از شاگردان مشهور او شیخ سعد الدین حموی، شیخ رضی الدین لالا (م 642ق)، شیخ سیف الدین باخرزی (م 659ق) و دیگران بودند. برخی بهاء الدین ولد، پدر جلال الدین مولوی و شیخ نجم الدین دایه رازی (م 654ق) را نیز از شاگردان وی دانسته اند. ناصر بن منصور عُرضی و سیف الدین باخرزی از وی حدیث روایت نمودند. در باره ی وفات وی روایاتی مختلف وجود دارد، اما آنچه به حقیقت نزدیک تر است، این است که شیخ نجم الدین در فتنه ی مغول همراه سایر مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسید. در باره ی مقبره ی شیخ، اختلاف وجود دارد. به آورده ی «دنباله ی جست وجو در تصوف»، ابن بطویه مدتی بعد از تألیف «تاریخ برگزیده» در سفری که به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره کرده است.
فوائح الجمال و فواتح الجلال (ترجمه) / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده

پیشنهاد کاربران

بپرس