نجق

لغت نامه دهخدا

نجق. [ ن َ ج َ ] ( اِ ) نجک. رجوع به نجک شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - نجک ۲ - نوعی چوبدستی وتعلیمی که درقدیم حاجبان وقاپوچیان درباربدست میگرفتندوگاه نامه های محرمانه رادردرون آن پنهان میکردندوبمقصدمیرسانیدند.درکتاب [رموزحمزه] باین معانی آمده ۳ - نوعی سیخک که برای راندن ستوران بکاربرند: آن دواز خدابی خبرنجق وشمشیروخنجردراونهاده آن سروریاض سلطنت راکه درگلشن اقبال نشوونما یافته نسیم صباراازحوالی اومجال وزیدن نبودازپای در آوردند.

فرهنگ معین

(نَ جَ ) (اِ. ) نوعی سیخک برای راندن ستوران .

پیشنهاد کاربران

نجق نوعی تبر است که بیشتر برای هیزم خرد کردن بکار می آید همچنین برای قطع کردن ریشه و گاهی قطع تنه درختان بکار می رود . در دماوند اطراف آن استفاده می کنند.

بپرس