نجع
لغت نامه دهخدا
نجع. [ ن ُ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ نجعة. رجوع به نجعة شود. || ( مص ) گوارا بودن طعام و سود دادن خورنده را. ( ازاقرب الموارد ). || تأثیر کردن دارو، یا علف ، یا وعظ، یا خطابه در کسی. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سودمند، با فایده