نجدت


مترادف نجدت: سختی، شدت، قوت، دلاوری، دلیری، شجاعت، مردانگی، پیکار، جنگ، رزم، کارزار، بیم، ترس

لغت نامه دهخدا

نجدت. [ ن َ دَ ] ( ع اِمص ) شجاعت. دلیری. مردانگی. ( ناظم الاطباء ). دلاوری. نوع دوم از یازده نوع تحت جنس شجاعت ، و آن عبارت است از آنکه نفس واثق بود به ثبات خود تا در حال نزع ، خوف و فزع بر او متطرق نگردد و حرکات نامنظم ازاو صادر نشود. ( نفایس الفنون ). رجوع به نجدة شود.

نجدة.[ ن َ دَ ] ( ع اِ ) یکی نجد. ( المنجد ). رجوع به نجد شود. || ( اِمص ) دلیری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( دهار ). مردانگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). شجاعت. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). || قوّت.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شدت. بأس. ( المنجد ). ( ناظم الاطباء ): رجل ذونجدة؛ ای ذو بأس و شجاعة. || ( اِ ) کارزار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطبا ). قتال. ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). || ترس. بیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هول. فزع. ( المنجد ). ج ، نجدات. || ( مص ) دلیر شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). نجادة. رجوع به نجادة شود. || سخت بودن در کارزار. ( فرهنگ خطی ).

نجدة. [ ن َ دَ ] ( اِخ ) ابن عامر حروری حنفی. رئیس طایفه حروریه و از خوارج و مؤسس فرقه نجدات یا نجدیه است. وی به سال 36 هجری تولد یافت و به سال 66 هَ.ق. در یمامه خروج کرد، سپس به بحرین آمد و سرانجام در جوانی به سال 68 هَ.ق. کشته شد. ( از الاعلام زرکلی ج 3 ). رجوع به نجدات و نیز البیان و التبیین ج 1 ص 299و ج 2 ص 199 و ج 3 ص 87 و الکامل ابن اثیر ج 4 ص 98 شود.

فرهنگ فارسی

دلیربودن، دلیری، قوت وشدت مردانگی، نجدات جمع
۱ - ( مصدر ) دلیرشدن شجاع بودن .۲ - ( اسم ) دلیری شجاعت مردانگی .۳ - قوت سختی شدت .۴ - ( اسم ) کارزارجنگ .۵ - ترس بیم . ۶ - ( اخلاق ) آن بودکه نفس واثق باشدبه ثبات خویش تادرحالت خوف جزع براوواردنیاید وحرکت نامنظم ازاوصادرنشود.

فرهنگ معین

(نَ دَ ) [ ع . نجدة ] (اِمص . ) دلیری ، شجاعت .

فرهنگ عمید

۱. دلیر بودن، دلیری، قوت و شدت، مردانگی.
۲. یاری، کمک.

پیشنهاد کاربران

بپرس