تو هیدخی وهمی نهی مخ
بر کره توسن نجاره.
منجیک.
و هزار اسب نجاره و هزار اسب تازی و هزار استر بروعی... ( ترجمه طبری بلعمی ).آنکه تدبیر او سواری کرد
بر جهان نجاره توسن.
فرخی.
صد اسب تازی وسیصد نجاره ز گوهر همچو گردون پرستاره.
( منسوب به فرخی ).
پیام آور فرودآمد ز باره نه باره بلکه پیلی بد نجاره.
( ویس و رامین ).