نثور

لغت نامه دهخدا

نثور. [ ن َ ] ( ع ص ) زن بسیارفرزند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسما ). بسیارزای. ( فرهنگ خطی ). کثیرالولد و کثیرةالولد. ( اقرب الموارد ). بسیار زاینده. ( دهار ). || زن گشاده سوراخ پستان.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گوسپندی که سوراخ پستانش گشاده باشد. ( ناظم الاطباء ). || گوسپندی که از بینی اش کرم مانندی برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || داروی سوده خشک که بر خستگیها پاشند. ادویه مسحوقه یابسه که بر جراحات و درون پلک پاشند. ج ، نثورات. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

زن بسیار فرزند بسیار زاینده

پیشنهاد کاربران

بپرس