نتیجه گیری

/natijegiri/

مترادف نتیجه گیری: استنتاج

برابر پارسی: برداشت

معنی انگلیسی:
conclusion, deduction, inference

لغت نامه دهخدا

نتیجه گیری. [ ن َ ج َ / ج ِ ] ( حامص مرکب ) نتیجه گرفتن.

فرهنگ فارسی

عمل نتیجه گرفتن استنتاج .

جدول کلمات

استنتاج

مترادف ها

deduction (اسم)
قیاس، وضع، استنتاج، استنباط، کسر، نتیجه گیری، پی بردن از کل به جزء یا از علت به معلول

پیشنهاد کاربران

سربست:نتیجه گیری.
پیشنهاد واژه "برگفت" برای واژه "نتیجه گیری، نتیجه گرفتن" و "برگفته" برای"نتیجه"
می توانیم واژه "برگفتن" را برابر "بر پایه چیز دیگری گفتن" می باشد که برابر "نتیجه گیری" می باشد ( شما در نتیجه گیری با چند تا چیز پایه، نتیجه می گیرید، در واقع بر آنها، نتیجه می گیرید که می شود "برگفتن" )
...
[مشاهده متن کامل]

می توانیم "َ ن" پایانی اش را برداریم که بشود "برگفت" که برابر همان "برگفتن" است ( این یک ویژگی در پارسی است. برای نمونه دو واژه "فرگشتن" و "فرگشت" برابر هستند )
واژه "برگفته" هم دیگر آشکار است که برابر "نتیجه است"
پس به جای "نیتجه گیری، نتیجه گرفتن" بگوییم "برگفت" یا "برگفتن" و به جای واژه "نتیجه" بگوییم "برگفته"
بدرود!

هوده گیری
برآورد
نمونه:
. . . �واشنگتن� ارزیابی خود از نیروی رزمی روسیه را به شَوَند برآورد ( نتیجه گیری ) هایِ از سر ندانمکاری داده ها ( اشتباه اطلاعاتی ) نادرست ارزیابی ( محاسبه ) کرده است.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2023/08/blog - post_18. html
پایان کار😘😘😘
میشه واضع تر توضیح بدید
پاسخ نهایی
چیزی که از وجود چیزی بوجود می آید.
برآیند، ستانده، دستاورد

بپرس