نتک

لغت نامه دهخدا

نتک. [ ن َ ] ( ع مص ) کشیدن چیزی را که به پنجه گرفته باشی سپس به زور برشکستن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). گرفتن و کشیدن چیزی سپس به سختی شکستن آن را.( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || نتر. به سختی کشیدن چیزی را. ( از معجم متن اللغة ). || از بول پاک کردن و فشاندن سر نره را بعدِ شاشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). استبرای بعد از بول با کشیدن و تکان دادن [ فشاندن ] نره. ( از معجم متن اللغة ). رجوع به نتر شود. || موی برکندن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نتف. کلمه یمنی است. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || ( اِ ) تنگ زین. || کار مشکل و دشوار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

موی بر کندن یا کار مشکل و دشوار بسختی کشیدن چیزیرا .

گویش مازنی

/netok/ ضربه ی بسیار خفیف

پیشنهاد کاربران

بپرس