نتغ

لغت نامه دهخدا

نتغ. [ ن َ ] ( ع مص ) عیب کردن کسی را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ). || گفتن در حق کسی چیزی که نباشد در وی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ). غیبت کردن کسی را و گفتن در حق او آنچه در وی نبوده. ( از المنجد ). || خندیدن. خندیدنی به استهزاء، یا برخی از خنده خود را نهفتن و برخی را نمودن. ( از معجم متن اللغة ). به تمسخر لبخند زدن. پوزخند زدن.

فرهنگ فارسی

عیب کردن کسی را یا خندیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس