نتانت

لغت نامه دهخدا

نتانت. [ ن َ ن َ ] ( ع اِمص ) نتانة. بدبوئی. گندگی. نتونت. ناخوشبوئی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نتانة شود.

نتانة. [ ن َ ن َ ] ( ع مص ) بدبوی گشتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). ناخوشبوی شدن. نتونة. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). گَنده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

بد بوئی ناخوشبوئی گندگی

فرهنگ عمید

بدبو شدن، بدبویی.

پیشنهاد کاربران

بپرس