نتاسیدن. [ ن ِ دَ ] ( مص ) مصدر نتاس باشد بمعنی فراغت کردن و خوشحال بودن و عمر را به فراغت گذرانیدن. ( برهان قاطع ). خوبی. خوشی. به فراغت گذرانیدن. ( انجمن آرا ). خوشحال بودن. خرم بودن. کامران بودن. خشنود بودن. راضی بودن. فراغت داشتن. با فراغت و آسایش زیست کردن. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً مصدر منفی از «تاسیدن » است.( حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به تاسیدن شود.
فرهنگ فارسی
مصدر باشد بمعنی فراغت کردن و خوشحال بودن و عمر را به فراغت گذرانیدن .