نتائج

/natA~ej/

لغت نامه دهخدا

نتائج. [ ن َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ نتیجه. رجوع به نتیجه شود. || هم سن. هم سال. گویند: غنم فلان نتائج ؛ فی سن واحدة ( اقرب الموارد )؛ گوسپندان او هم سِنّند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع نتیجه : ۱ - نتیجه ها سرانجام ماحصل ها: چون ازیورشی که ساحه نتایجش فتح تمام ممالک مصروشام وروم بود بمستقرسلطنت پایدارمراجعت نمود.۲ - زادگان موالید. یانتایج طبع .۱ - زاده طبیعت:این خصلت از نتایج طبع زمان است.شعر

پیشنهاد کاربران

بپرس