[ویکی فقه] نبوت از نظر فرقه اهل حق (یارسان). هر فرقه ای با تمام انحرافاتی که دارد باید مقداری از حقائق را در عقاید و اعمال عبادی خود بگنجانند و این رویه در فرق مختلف متفاوت است. اعتقاد به نبوت و چگونگی آن در فرق مختلف یکی از اموری است که فرق منحرف حق و باطل را در آن با هم آمیخته اند. این مطلب را در فرقه اهل حق (یارسان) پی می گیریم.
در اشعار و کلام اهل حق نام پیامبران و شرح حال ایشان ذکر شده است. گرچه در برخی از اسامی و دوره این پیامبران اختلاف است اما به هر حال ذکر ایشان در متون اعتقادی اهل حق نشاندهنده قبول نبوت پیامبران الهی است. در شاهنامه حقیقت نوشته جیحون آبادی از پیامبران گذشته یاد شده و همچنین از ولادت و زندگی پیامبر اسلام و مبعث آن حضرت نیز سخن به میان آورده است. نور علی الهی تصریح می کند که علی (علیه السّلام) و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) هر کدام مامور به یک چیز بودند، یکی مامور در ولایت بود و دیگری مامور در نبوت و هیچ کدام در کار همدیگر دخالت نمی کردند. نبوت برای پیامبران (علیه السّلام) منصب بود، اما نبوت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) مستثنیاتی دارد و از جمله امتیازاتش آن که: ۱- خاتم النبیین است. ۲- آنچه برای اداره دنیا وآخرت مردم لازم بود، (ازطرف) خداوند فرمود. ۳- احکامش جامع است. ۴- ولایت علی (علیه السّلام) در آن ظاهر شد.
تناسخ از نگاه اهل حق
اسلام با توجه به بحث معاد و زنده شدن دوباره انسان ها در روز رستاخیر به مساله نبوت نیز پرداخته و از این جهت کسی شک ندارد که در اسلام نبوت به خاتمیت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) تکمیل شد و دیگر پیامبری نخواهد آمد و کسانی که دارای شان ولایت و امامت از سوی خداوند هستند، جانشین آن حضرت می شوند. اما این خاتمیت با عقیده به معاد وابستگی کامل دارد و در نتیجه کسانی که قائل به معاد نبوده و در مقابل به عقیده تناسخ ارواح معتقد باشند مفهوم خاتمیت بطور خاص و نبوت بطور کلی بی معنی می شود. زیرا در این اعتقاد روح در بدن دیگر مستقر می شود و فقط بدن هست که تغییر می کند نه شخصیت و حقیقت فرد. به همین دلیل در تمام فرقی که به تناسخ قائل هستند اعتقاد به نبوت و خاتمیت وجود ندارد. از این رو دیده می شود که اهل حق سران و رهبران خود را مظهر خدا و ملائکه و پیامبران گذشته می دانند و معتقدند که ارواح ایشان در این افراد حلول کرده.
نظر اهل حق درباره خاتمیت
اهل حق موجود در ایران، در اظهارات خویش عموما اعتقاد به نبوت خاتم انبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و خاتمیت ایشان و نیز نبوت پیامبران پیشین را ابراز می نمایند و نسبت به هیچ یک از انبیاء الهی اظهار تردید نمی کنند. اما متون مذهبی این فرقه بحث مشخص و روشنی نسبت به انبیاء ندارد و فقط نامی از برخی پیامبران چون حضرت داود و سلیمان و عزیر و یوسف و موسی و عیسی و.... به میان آمده. البته با توجه به اعتقاد تناسخ که در این فرقه وجود دارد، روح پیامبران الهی در رهبران این فرقه حلول نموده است. نصرالدین حیدری از سران اهل حق در پاسخ سوال معاد گفته است: ما به معاد و بهشت و جهنم عقیده داریم و در دفاتر ما نیز این مطلب آمده ولی به تناسخ معتقدیم. در آثار خاندان صاحب زمانی (پیروان نور علی الهی) درباره اصل نبوت و زندگی ایشان و در خصوص پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) مباحث مفصلی مطرح شده است. به هر حال اگر چه سران اهل حق ادعی می کنند که به خاتمیت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) معتقدند، اما در عقاید و رفتار ایشان علاوه بر تناسخ و حلول مسائلی وجود دارد که با خاتمیت سازگاری ندارد. التزام و اعتقاد بر ترجیح دستورات سلطان اسحق بر دستورات قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از اموری است که تناقض را در این فرقه آشکار می کند. مانند مقدم کردن دستور به نیاز سلطان اسحاق بر نماز و سه روز روزه کذائی بر ماه رمضان. این فرقه سلطان اسحاق را مظهر خدا و انبیاء و اوصیاء و حجت کامل خداوند می خوانند و به این عنوان دستورات وی را بر دستورات خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلّم) ترجیح می دهند.
اعتقاد و عدم التزام عملی به شریعت محمدی
...
در اشعار و کلام اهل حق نام پیامبران و شرح حال ایشان ذکر شده است. گرچه در برخی از اسامی و دوره این پیامبران اختلاف است اما به هر حال ذکر ایشان در متون اعتقادی اهل حق نشاندهنده قبول نبوت پیامبران الهی است. در شاهنامه حقیقت نوشته جیحون آبادی از پیامبران گذشته یاد شده و همچنین از ولادت و زندگی پیامبر اسلام و مبعث آن حضرت نیز سخن به میان آورده است. نور علی الهی تصریح می کند که علی (علیه السّلام) و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) هر کدام مامور به یک چیز بودند، یکی مامور در ولایت بود و دیگری مامور در نبوت و هیچ کدام در کار همدیگر دخالت نمی کردند. نبوت برای پیامبران (علیه السّلام) منصب بود، اما نبوت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) مستثنیاتی دارد و از جمله امتیازاتش آن که: ۱- خاتم النبیین است. ۲- آنچه برای اداره دنیا وآخرت مردم لازم بود، (ازطرف) خداوند فرمود. ۳- احکامش جامع است. ۴- ولایت علی (علیه السّلام) در آن ظاهر شد.
تناسخ از نگاه اهل حق
اسلام با توجه به بحث معاد و زنده شدن دوباره انسان ها در روز رستاخیر به مساله نبوت نیز پرداخته و از این جهت کسی شک ندارد که در اسلام نبوت به خاتمیت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) تکمیل شد و دیگر پیامبری نخواهد آمد و کسانی که دارای شان ولایت و امامت از سوی خداوند هستند، جانشین آن حضرت می شوند. اما این خاتمیت با عقیده به معاد وابستگی کامل دارد و در نتیجه کسانی که قائل به معاد نبوده و در مقابل به عقیده تناسخ ارواح معتقد باشند مفهوم خاتمیت بطور خاص و نبوت بطور کلی بی معنی می شود. زیرا در این اعتقاد روح در بدن دیگر مستقر می شود و فقط بدن هست که تغییر می کند نه شخصیت و حقیقت فرد. به همین دلیل در تمام فرقی که به تناسخ قائل هستند اعتقاد به نبوت و خاتمیت وجود ندارد. از این رو دیده می شود که اهل حق سران و رهبران خود را مظهر خدا و ملائکه و پیامبران گذشته می دانند و معتقدند که ارواح ایشان در این افراد حلول کرده.
نظر اهل حق درباره خاتمیت
اهل حق موجود در ایران، در اظهارات خویش عموما اعتقاد به نبوت خاتم انبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و خاتمیت ایشان و نیز نبوت پیامبران پیشین را ابراز می نمایند و نسبت به هیچ یک از انبیاء الهی اظهار تردید نمی کنند. اما متون مذهبی این فرقه بحث مشخص و روشنی نسبت به انبیاء ندارد و فقط نامی از برخی پیامبران چون حضرت داود و سلیمان و عزیر و یوسف و موسی و عیسی و.... به میان آمده. البته با توجه به اعتقاد تناسخ که در این فرقه وجود دارد، روح پیامبران الهی در رهبران این فرقه حلول نموده است. نصرالدین حیدری از سران اهل حق در پاسخ سوال معاد گفته است: ما به معاد و بهشت و جهنم عقیده داریم و در دفاتر ما نیز این مطلب آمده ولی به تناسخ معتقدیم. در آثار خاندان صاحب زمانی (پیروان نور علی الهی) درباره اصل نبوت و زندگی ایشان و در خصوص پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) مباحث مفصلی مطرح شده است. به هر حال اگر چه سران اهل حق ادعی می کنند که به خاتمیت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) معتقدند، اما در عقاید و رفتار ایشان علاوه بر تناسخ و حلول مسائلی وجود دارد که با خاتمیت سازگاری ندارد. التزام و اعتقاد بر ترجیح دستورات سلطان اسحق بر دستورات قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از اموری است که تناقض را در این فرقه آشکار می کند. مانند مقدم کردن دستور به نیاز سلطان اسحاق بر نماز و سه روز روزه کذائی بر ماه رمضان. این فرقه سلطان اسحاق را مظهر خدا و انبیاء و اوصیاء و حجت کامل خداوند می خوانند و به این عنوان دستورات وی را بر دستورات خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلّم) ترجیح می دهند.
اعتقاد و عدم التزام عملی به شریعت محمدی
...
wikifeqh: نبوت_از_نظر_فرقه_اهل_حق_(یارسان)