نبو - موکین - زری ( Nabû - mukin - zēri ) ، آخرین پادشاه سلسله نهم بابل[ ۱] بود که از ۷۳۱ تا ۷۲۹ پیش از میلاد حکومت کرد. وی را با نام موکین - زری ( Mukin - zēri ) هم می شناسند. وی رئیس قبیله کلدی آموکانو[ ۲] در جنوب بابل بود که از بی ثباتی موجود در بابل استفاده کرد و با کنار زدن نبو - شوم - اوکین دوم پادشاه بابل شد.
کشف باستان شناسی تصادفی و البته فرخنده ای در سال ۱۹۵۲ میلادی در کلخو ( کالاه، نیمرود ) [ ۳] صورت گرفت و باعث شد مدارک و اسناد فراوانی از مکاتبات دیپلماتیک از بایگانی کل آن منطقه به دست آید. این مدارک و اسناد، پرتوهای بسیاری بر شورش نبو - موکین - زری افکنده است. از بیش از ۳۰۰ لوح به دست آمده در این کشف، تعداد بیش از بیست نامه و قطعه نوشته به مداخله نظامی آشوریان در بابل و تسخیر آن سرزمین به دست آنان و ضمیمه کردن آن به آشور در حدود سال ۷۳۰ پ. م. مربوط می شود.
این اسناد و مدارک، تصویری از بابل آن زمان به دست می دهند: کشوری که در اثر رقابت ها، همچشمی ها و نفاق و چند دستگی موجود میان آرامیان و بابلیان و کلدیان به چندین قسمت تقسیم شده بود. اندکی پس از اینکه نبو - موکین - زری سلف خود را از حکومت ساقط کرد و خود به جای وی نشست، تیگلات - پیلسر سوم، پادشاه آشور تلاش ها و توجه خود را به این فرمانروای یاغی معطوف نمود و از همه امکانات موجود و در دسترس خود استفاده کرد تا این شورشی را از تخت به زیر آورد. یک هیئت اعزامی از سوی آشوری ها مأموریت یافته بود که برای جلب حمایت و یاری بزرگان و اعاظم شهر، به بابل برود. یکی از نامه های به دست آمده این مأموریت را شرح می دهد، نمایندگان پادشاه آشور به بزرگان شهر بابل می گویند:
چرا با ما این گونه به سان دشمن رفتار می کنید؟. . . ، فقط پادشاه آشور است که می تواند به بابل لطف و مرحمت نماید و امتیازات و حقوق شهروندی شما را پاس بدارد.
حملات تیگلات - پیلسر سوم باعث فرار نبو - موکین - زری به Šapia شد، یعنی سنگر مقاومتی شاه بابل در جنوب آن سرزمین. وی در این شهر پنهان شد. همزمان، آشوریان اطراف و اکناف شهر را ویران نمودند و درختان خرمای منطقه را انداختند. پادشاه آشور از دیگر رؤسای قبیله ای کلدی باج و خراج گرفت: مردوک - اپل - ایدین دوم رئیس قبیله بیت - یاکین[ ۴] - که در منابع آشوری با عنوان پادشاه سرزمین دریایی ( یا: باتلاقی ) [ ۵] توصیف شده است - ، بلاسو[ ۶] رئیس قبیله بیت - داکوری[ ۷] و Nadinu پیشوای قبیله Larak. رؤسای دیگر سرکش و نافرمان باقی ماندند؛ Zakiru پیشوای قبیلهٔ Bīt - Ša'alli که نهایتاً از فرمانروایی خود ساقط شد، پایتختش Dur - Illayatu ویران گشت و خود وی در زنجیر و دست و پا بسته به آشور فرستاده شد و دیگری نبو - اوشبشی[ ۸] پیشوای قبیلهٔ Bīt - Šilani که به صلابه اش کشیدند. فرمانده سواره نظام آشوری به نام Iasubaya گزارش می کند که شخص وی تلاش های نافرجامی کرده بود تا آرامیان را وسوسه کند و فریب دهد و آنان را که هوادار پادشاه بابل بودند، به سوی پادشاه آشور بکشاند. در واقع رعب و هراسی که موکین - زری در قلوب پدیدآورده بود، تا مدتی مانع از این شد که آنانی که تمایلی به آشوریان داشتند، با آنها همکاری علنی و فعالی بکنند یا اینکه شرایط عفو سخاوتمندانه آشوریان را بپذیرند، ولی هنگامی که نیروهای موکین - زری در Buharu وارد پیکار شدند، اکدی ها ( که تابعان پادشاه بابل بودند ) ، آشکارا گوسفندان او را ربودند. موکین - زری از طریق سعی در متفرق کردن متحدان دشمن خود، کوشید که با تبلیغات آنان مقابله نماید. او به مردوک - اپل - ایدین دربارهٔ اینکه به عمویش Balassu نمی توان اعتماد کرد، هشدار داد. یکی از منابع باستان شناسی نتیجه نهایی جنگ را اینگونه توصیف می کند:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکشف باستان شناسی تصادفی و البته فرخنده ای در سال ۱۹۵۲ میلادی در کلخو ( کالاه، نیمرود ) [ ۳] صورت گرفت و باعث شد مدارک و اسناد فراوانی از مکاتبات دیپلماتیک از بایگانی کل آن منطقه به دست آید. این مدارک و اسناد، پرتوهای بسیاری بر شورش نبو - موکین - زری افکنده است. از بیش از ۳۰۰ لوح به دست آمده در این کشف، تعداد بیش از بیست نامه و قطعه نوشته به مداخله نظامی آشوریان در بابل و تسخیر آن سرزمین به دست آنان و ضمیمه کردن آن به آشور در حدود سال ۷۳۰ پ. م. مربوط می شود.
این اسناد و مدارک، تصویری از بابل آن زمان به دست می دهند: کشوری که در اثر رقابت ها، همچشمی ها و نفاق و چند دستگی موجود میان آرامیان و بابلیان و کلدیان به چندین قسمت تقسیم شده بود. اندکی پس از اینکه نبو - موکین - زری سلف خود را از حکومت ساقط کرد و خود به جای وی نشست، تیگلات - پیلسر سوم، پادشاه آشور تلاش ها و توجه خود را به این فرمانروای یاغی معطوف نمود و از همه امکانات موجود و در دسترس خود استفاده کرد تا این شورشی را از تخت به زیر آورد. یک هیئت اعزامی از سوی آشوری ها مأموریت یافته بود که برای جلب حمایت و یاری بزرگان و اعاظم شهر، به بابل برود. یکی از نامه های به دست آمده این مأموریت را شرح می دهد، نمایندگان پادشاه آشور به بزرگان شهر بابل می گویند:
چرا با ما این گونه به سان دشمن رفتار می کنید؟. . . ، فقط پادشاه آشور است که می تواند به بابل لطف و مرحمت نماید و امتیازات و حقوق شهروندی شما را پاس بدارد.
حملات تیگلات - پیلسر سوم باعث فرار نبو - موکین - زری به Šapia شد، یعنی سنگر مقاومتی شاه بابل در جنوب آن سرزمین. وی در این شهر پنهان شد. همزمان، آشوریان اطراف و اکناف شهر را ویران نمودند و درختان خرمای منطقه را انداختند. پادشاه آشور از دیگر رؤسای قبیله ای کلدی باج و خراج گرفت: مردوک - اپل - ایدین دوم رئیس قبیله بیت - یاکین[ ۴] - که در منابع آشوری با عنوان پادشاه سرزمین دریایی ( یا: باتلاقی ) [ ۵] توصیف شده است - ، بلاسو[ ۶] رئیس قبیله بیت - داکوری[ ۷] و Nadinu پیشوای قبیله Larak. رؤسای دیگر سرکش و نافرمان باقی ماندند؛ Zakiru پیشوای قبیلهٔ Bīt - Ša'alli که نهایتاً از فرمانروایی خود ساقط شد، پایتختش Dur - Illayatu ویران گشت و خود وی در زنجیر و دست و پا بسته به آشور فرستاده شد و دیگری نبو - اوشبشی[ ۸] پیشوای قبیلهٔ Bīt - Šilani که به صلابه اش کشیدند. فرمانده سواره نظام آشوری به نام Iasubaya گزارش می کند که شخص وی تلاش های نافرجامی کرده بود تا آرامیان را وسوسه کند و فریب دهد و آنان را که هوادار پادشاه بابل بودند، به سوی پادشاه آشور بکشاند. در واقع رعب و هراسی که موکین - زری در قلوب پدیدآورده بود، تا مدتی مانع از این شد که آنانی که تمایلی به آشوریان داشتند، با آنها همکاری علنی و فعالی بکنند یا اینکه شرایط عفو سخاوتمندانه آشوریان را بپذیرند، ولی هنگامی که نیروهای موکین - زری در Buharu وارد پیکار شدند، اکدی ها ( که تابعان پادشاه بابل بودند ) ، آشکارا گوسفندان او را ربودند. موکین - زری از طریق سعی در متفرق کردن متحدان دشمن خود، کوشید که با تبلیغات آنان مقابله نماید. او به مردوک - اپل - ایدین دربارهٔ اینکه به عمویش Balassu نمی توان اعتماد کرد، هشدار داد. یکی از منابع باستان شناسی نتیجه نهایی جنگ را اینگونه توصیف می کند:
wiki: نبو موکین زری