( نبنبة ) نبنبة. [ ن َ ن َ ب َ ] ( ع مص ) بانگ کردن تکه که مست شده است از شهوت. ( از ناظم الاطباء ). بانگ کردن تکه وقت هیجان. ( از منتهی الارب ). بانگ کردن به وقت هیجان. ( محیط المحیط ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نب و نباب شود. || بیهوده گفتن در هنگام جماع. ( ناظم الاطباء ). سخن های بیهوده گفتن وقت جماع. ( از منتهی الارب ): نبنب الرجل ؛ بیهوده گفت آن مرد در هنگام جماع. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نب و نباب شود. || دراز کردن کار را در تحسین و سخنهای بیهوده گفتن وقت جماع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تطویل عمل بود در تحسین به وقت جماع. ( محیط المحیط ). تطویل عمل در تحسین. ( اقرب الموارد ).