نبرد دامغان یا نبرد مهماندوست، جنگی است که در سال ۱۱۰۸ ه. ش در اطراف دهکده مهماندوست، ۲۵ کیلومتری شرق دامغان بین نیروهای نادر قلی افشار و اشرف افغان درگرفت. اشرف بعد از پسرعمویش محمود هوتکی از پشتونهای قندهار در اصفهان به تخت پادشاهی ایران نشست و با نام اشرف شاه ایران به تخت نشست او در پی یکپارچگی ایران بود گرچه نتوانست در این راه کامیاب شود
... [مشاهده متن کامل]
این نبرد به پیروزی نادر منجر شد و نبرد نهایی در مورچه خورت اصفهان افغانها را با شکست نهایی، واگذاری اصفهان و پیوستن سربازانشان به نادرقلی افشار روبرو ساخت.
دست چپ سپاه اشرف را صیدال خان و دست راست آن را محمدامین خان اعتمادالدوله هر کدام با بیست هزار سپاهی رهبری می کردند. سپاه اشرف بیش از پنجاه هزار نفر بود.
نادر کلیه قوای خود را که بیست و پنج هزار نفر بودند به صورت یک واحد یکپارچه درآورد و تأکید کرد که پیش از فرمان او کسی کمترین حرکت یا شلیکی نکند.
شاه طهماسب دوم، که بازیافتن تاج و تخت نیاکانش را نزدیک می دید و مشتاق بود که شکست پدر را جبران کند و انتقام خون هزاران تن از اتباع خود را بگیرد، تصمیم گرفته بود که به اصفهان بشتابد و اشرف را وادار به جنگیدن کند. ولی نادر او را از این نقشه منصرف کرد. سردار زیرکش به او چنین گفت که بُعد مسافت تا پایتخت دشواری هایی در پیش دارد؛ و گذشته از این، کارهایی که اشرف در اصفهان انجام داده است حاکی از آن است که وی قصد دارد به رویارویی اعلیحضرت بشتابد، و در نتیجه افغانها ضمن حرکت بیشتر خسته و کوفته خواهند شد و نیروهای تازه ای نیز به اشرف نخواهند پیوست، زیرا او تنها کسانی را درون سپاه کرده که به آن ها باور داشته است. همچنین یادآور شد که هر چه بیشتر اشرف از اصفهان دور شود، پس نشینی او دشوارتر و خطرناک تر خواهد بود؛ ولی، برای آنکه او ( نادر ) خراسان را نمایشگر جنگ نکند و از سوی دیگر از خدمت های اتباع باوفای اعلیحضرت مانند قاجارها و بیاتها محروم نماند، نیاز است که مسافتی به رویارویی اشرف بشتابد؛ بنابراین، پس از گذر چندین فرسنگ راه به آهستگی، با پادشاه و همه سپاه در پیرامون دامغان اردو زد، و این کار را پیش از رسیدن اشرف به آن نزدیکی انجام داد. نادر با این محل که در نزدیکی رشته کوه های کرانه های دریای کاسپین جای داشت آشنا بود و می خواست در هنگام نیاز به آن بخش فرار کند. پس از آنکه نادر به هنگام لشکرگاه خود را نشان کرد و تا چند روز سربازان را به آسودگی واداشت، اشرف با همه نیروهای خود در رسید.
... [مشاهده متن کامل]
این نبرد به پیروزی نادر منجر شد و نبرد نهایی در مورچه خورت اصفهان افغانها را با شکست نهایی، واگذاری اصفهان و پیوستن سربازانشان به نادرقلی افشار روبرو ساخت.
دست چپ سپاه اشرف را صیدال خان و دست راست آن را محمدامین خان اعتمادالدوله هر کدام با بیست هزار سپاهی رهبری می کردند. سپاه اشرف بیش از پنجاه هزار نفر بود.
نادر کلیه قوای خود را که بیست و پنج هزار نفر بودند به صورت یک واحد یکپارچه درآورد و تأکید کرد که پیش از فرمان او کسی کمترین حرکت یا شلیکی نکند.
شاه طهماسب دوم، که بازیافتن تاج و تخت نیاکانش را نزدیک می دید و مشتاق بود که شکست پدر را جبران کند و انتقام خون هزاران تن از اتباع خود را بگیرد، تصمیم گرفته بود که به اصفهان بشتابد و اشرف را وادار به جنگیدن کند. ولی نادر او را از این نقشه منصرف کرد. سردار زیرکش به او چنین گفت که بُعد مسافت تا پایتخت دشواری هایی در پیش دارد؛ و گذشته از این، کارهایی که اشرف در اصفهان انجام داده است حاکی از آن است که وی قصد دارد به رویارویی اعلیحضرت بشتابد، و در نتیجه افغانها ضمن حرکت بیشتر خسته و کوفته خواهند شد و نیروهای تازه ای نیز به اشرف نخواهند پیوست، زیرا او تنها کسانی را درون سپاه کرده که به آن ها باور داشته است. همچنین یادآور شد که هر چه بیشتر اشرف از اصفهان دور شود، پس نشینی او دشوارتر و خطرناک تر خواهد بود؛ ولی، برای آنکه او ( نادر ) خراسان را نمایشگر جنگ نکند و از سوی دیگر از خدمت های اتباع باوفای اعلیحضرت مانند قاجارها و بیاتها محروم نماند، نیاز است که مسافتی به رویارویی اشرف بشتابد؛ بنابراین، پس از گذر چندین فرسنگ راه به آهستگی، با پادشاه و همه سپاه در پیرامون دامغان اردو زد، و این کار را پیش از رسیدن اشرف به آن نزدیکی انجام داد. نادر با این محل که در نزدیکی رشته کوه های کرانه های دریای کاسپین جای داشت آشنا بود و می خواست در هنگام نیاز به آن بخش فرار کند. پس از آنکه نادر به هنگام لشکرگاه خود را نشان کرد و تا چند روز سربازان را به آسودگی واداشت، اشرف با همه نیروهای خود در رسید.