نبرد حران بین سپاه ایران در زمان پادشاه اشکانی اورود دوم یا اشک دوازدهم به فرماندهی سورن یا سورناسردار ایرانی با لشکر روم بفرماندهی مارکوس لیکینیوس کراسوس سردار رومی در گرفت. این نبرد بین سالهای ٤٥ تا ٥٠ قبل از میلاد در منطقه حران نزدیک مرز سوریه روی داد، در این زمان یکی از سران قبائل عرب بنام یامیس، کراسوس را که بسیار مغرور بوده و سودای رسیدن به هند را داشته میفریبدو سپاه روم وارد فلات ایران میشود و سپاه سورن با جنگهای بزن و در رو انها را کویرهای خشک ایران میکشانند و مرتب به انها ضربه وارد میکنند تا اینکه کراسوس فرزندش تایبریوس را که خیلی ... [مشاهده متن کامل]
بیقرار شده را به جنگ با ایرانیان میفرستد و تایبریوس شکست سختی میخورد و کشته میشود و سر اورا بریده برای کراسوس میفرستند . از این پس کراسوس کنترل خود را از دست میدهد و اشتباهات زیادی مرتکب میشود و به توصیه فرماندهانش مبنی بر بازگشت به سوریه را نمیپذیرد و سرانجام سپاه ایران در شهر حران رومیان را محاصره میکنندو به سپاه روم پیشنهاد تسلیم کراسوس را میدهند و کراسوس از ترس خیانت سپاهش که کاملا درمانده شده اند پا به فرار میگذارد . اما سورن این فرار اورا پیش بینی کرده بود و قبل ورود کراسوس بخاک روم اور دستگیر میکنند و بقیه سپاه روم را با گرفتن فدیه زیاد ازاد میکندد. سپس سورن سر کراسوس را بریده و به ارمنستان میفرستد . در این زمان اورود پادشاه ایران برای ازدواج پاکور پسرش در در ارمنستان اقامت داشت، و در عروسی پاکور با سر بریده کراسوس نمایشی از اورپید یونانی اجرا میکنند، این شکست روم باعث میشود تا قرنها رومیان زمان جنگ با ایرانیان لرزه بر اندامشان بیافتد. پس از این پیروزی سورن خیلی محبوب میشود و اورود از این محبوبیت سورن میترسد و ناجوانمردانه این سردار نامی را بقتل میرساند . با این حال تا پایان سلسله اشکانیان هنگام تاج گذاری ، شخصی از خاندان سورن تاج را بر سر شاهان اشکانی میگذاشته است
جنگ حران یا جنگ کارهه در منطقه ای در شمال بین النهرین بین اورفه و راس العین بین سپاه شاهنشاهی اشکانی و جمهوری روم رخ داد. در ۶ مه سال ۵۳ پیش از میلاد میان سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی نبردی شکل گرفت و در ۹ ژوئن پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس نیز بعد از اینکه مذاکرات به خشونت کشیده شد، کشته شد. ... [مشاهده متن کامل]
از آن زمان تا هفت صد سال بین دو طرف حالت جنگ و گاهی صلح برقرار بود. تاریخ نگاران به سبب کثرت سال های جنگ بین ایران و روم، این جنگ ها را جنگ های هفت صد ساله ایران و روم نامیده اند. در آن دوران حکومت روم در دست سه «تریوم ویر» بود، یکی ژولیوس سزار، دومی پومپه و سومی کراسوس. سزار با شکست اقوام گل و پومپئوس نیز با پیروزی های پیشین خود در بالکان توانسته بودند وجهه خود را ارتقا دهند، در نتیجه کراسوس که در آن زمان فرمانروای سوریه بود، کوشید تا بخت خود را با یورش بردن به پارتیان بیازماید. او با وجود مخالفت رُم و با در اختیار داشتن یک سپاه هفت لژیونی و نیرومند و بدون اعلام جنگ در سال ۵۴ پیش از میلاد از رود فرات گذشت. سپس پلی را که بر فرات بود، ویران کرد، زیرا داستان هایی در مورد جنگ و گریز سواران پارتی و رشادت های آنان در سپاه روم پیچیده بود و آن ها را در وحشت از پارت ها فرو برده بود و کراسوس از فرار سربازانش بیم داشت. کراسوس در آغاز موفقیت هایی به دست آورد و ارتش به او لقب امپراتور داد. البته موفقیت های او بیش از تاراج روستاها و آبادی های بی پناه میانرودان چیز دیگری نبود. اُرد دوم فرستاده ای نزد کراسوس فرستاد تا دربارهٔ این دشمنی از او توضیح بخواهد و وی مغرورانه پاسخ داد که جواب پارتیان را در سلوکیه خواهد داد. آنگاه پیرترین فرستاده اُرد دوم به نام واگیز پاسخ گفت: بدین ترتیب جنگ بین این دو ابرقدرت قطعی شد. در سدهٔ نخست پیش از میلاد، اشکانیان ایران توانستند با مسلط شدن بر ارمنستان و آسیای صغیر و همهٔ میان رودان تا مرز سوریه، همسایه امپراتوری روم شوند، این در حالی بود که از چندین سال قبل، حکومت جمهوری روم در تلاش بود ارمنستان را که بخشی خود مختار در حومهٔ قلمرو اشکانیان بود، از دست اشکانیان درآورد و این موضوع تا پایان جنگ های سلسله ای ایران و روم همچنان ادامه داشت، اما سر انجام تلاشهای رومیان برای جداسازی ارمنستان از ایران ناکام ماند. در غرب امپراتوری ایران، سرزمین های زیر سلطه امپراتوری روم قرار داشتند: همهٔ اروپا شامل شبه جزیره ایتالیا، گالیا، فرانسه، شبه جزیره ایبری ( اسپانیا ) ، انگلستان، سرزمین ژرمن ها و شمال آفریقا تا سوریه. فقط مدت کوتاهی بطلیموس دوازدهم به اتفاق خواهرش کلئوپاترا بر مصر حاکم بودند که بالاخره مغلوب اکتاویوس سردار رومی شدند؛ بنابراین دو امپراتوری نیرومند بر جهان حکمفرما بود. یکی در اروپا، شمال آفریقا تا سوریه به نام دولت نیرومند روم و دیگری امپراتوری اشکانیان که همه خاورمیانه به جز سوریه در قلمرواش بود و مرزهای شرقی آن تا هند و سرزمین کوشانی ها در بخش شرقی افغانستان وسعت داشت، ولی با این حال حدود متصرفاتش به اندازه قلمرو دوران هخامنشیان نمی رسید.