نبرد بیاویستوک–مینسک نبردی در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم بود که در پی اقدام نیروهای ورماخت در جریان عملیات بارباروسا برای به محاصره درآوردن نیروهای ارتش سرخ در شرق لهستان و غرب بلاروس بین شهرهای بیاویستوک و مینسک اتفاق افتاد. نبرد با گذر نیروهای گروه ارتش مرکز به فرماندهی فیلد مارشال فدر فون بک از مرز مشترک و برخورد آن ها با قوای جبهه غربی شوروی به فرماندهی ارتشبد دمیتری پاولوف در ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱ آغاز شد. این نبرد در نهایت با وجود تلاش ارتش سرخ برای جلوگیری از آن، با تصرف مینسک، پایتخت بلاروس شوروی توسط نیروهای آلمانی و محاصره و انهدام سه ارتش میدانی و بخش بزرگی از یک ارتش دیگر شوروی در ۳ ژوئیه به پایان رسید و راه برای پیشروی نیروهای مهاجم به سمت اسمولنسک و مسکو باز کرد.
فرمان شماره ۲۱ هیتلر، پیشوای آلمان به عنوان تأیید نهایی طرح عملیاتی بارباروسا با صدور در روز ۱۸ دسامبر سال ۱۹۴۰، با وجود اشاره به اهداف جغرافیایی متعدد از جمله مسکو، یه روشنی هدف نهایی عملیات را انهدام توان نظامی شوروی دانسته بود. [ ۷] بر اساس این طرح گروه ارتش مرکز بار اصلی تهاجم آلمان به شوروی را عهده دار بود. [ ۸] این گروه ارتش با هدف اولیه انهدام نیروهای دشمن در بلاروس[ ۹] ، می بایستی به سرعت در جناحین منطقه محدب بیاویستوک پیشروی می کرد و دو گروه زرهی آن در شرق مینسک به یکدیگر ملحق می شدند تا نخستین حلقه محاصره عمده در جریان عملیات بارباروسا را به وجود آورند. [ ۸] دو ارتش چهارم و نهم این گروه ارتش، وظیفه داشتند به ترتیب در جناحین جنوبی و شمالی در نزدیک ترین فاصله ممکن، دو گروه زرهی را دنبال کنند و پس از تکمیل محاصره مناطق تحت محاصره را پاکسازی کنند. [ ۱۰] ارتش چهارم ورماخت همچنین مسئولیت حفاظت از بخش میانی برآمدگی بیاویستوک جهت جلوگیری از نفوذ دشمن به سمت غرب، را بر عهده داشت. لشکر یکم سواره نظام این ارتش نیز مسئولیت پیشروی در حاشیه منطقه مردابی پریپیات و دفاع از جناح جنوبی گروه ارتش مرکز در مقابل حملات ارتش سرخ را داشت. [ ۱۱] این لشکر نهایتاً روز ۸ مارس سال ۱۹۴۱ با یک سپاه پیاده نظام در این موقعیت و مأموریت جایگزین شد. [ ۹]
طرح دفاعی شوروی بر حفظ خط مرزی با دفاع فعالانه تأکید داشت و دنباله آن را ضد حملات در نظر گرفته بود. در این طرح به نیروهای زرهی آلمان اجازه داده می شد که به مناطق شرقی نفوذ کنند و سپس هر سرنیزه زرهی به تنهایی منهدم می شد. این طرح، دفاعی بود که با حمله به اراضی داخلی آلمان ادامه پیدا می کرد. [ ۱۲] بدین ترتیب، طرح مورد نظر با وجود این که از منظر راهبردی حالتی تدافعی داشت اما ذاتاً از طبیعتی تهاجمی برخوردار بود. بر اساس این طرح و طرح بسیج مرتبط به آن، شوروی ۲۳۷ لشکر از مجموع ۳۰۳ لشکر خود را در سه منطقه ویژه دفاعی در غرب و یک ارتش نهم مجزا مستقر می ساخت؛ که در صورت آغاز جنگ چهار جبهه شمال غربی، غربی، جنوب غربی و نهایتاً جنوبی را تشکیل می دادند. به صورت کلی نیروهای ارتش سرخ می بایست در دو قسمت راهبردی مستقر می شدند. قسمت نخست با ۱۸۶ لشکر به چهار جبهه عملیاتی اختصاص می یافت و قسمت دوم با ۵۱ لشکر در غالب پنج ارتش در اختیار فرماندهی عالی قرار می گرفت. هر یک از چهار جبهه عملیاتی می بایستی قوای خود را به شکل سه کمربند پشت سرهم در طول مرزهای جدید و پشت آن آرایش می دادند. کمربند نخست نیروی پوششی در طول مرز بود و دو کمربند دیگر تقریباً با اندازه برابر دفاع در عمق را تشکیل می دادند و اقدام به ضد حمله می کردند. پنج ارتشی که در نهایت شامل ۵۷ لشکر می شدند و در طول رودهای دوینا و دنیپر مستقر شده بودند، وظیفه اجرای ضد حمله در هماهنگی با ضد حملات نیروهای خط مقدم را داشتند. به هر صورت مشکلات بسیج نیرو سبب شد این طرح به شکل کامل اجرا نشود و تا هنگام آغاز تهاجم آلمان، هیچ یک از دو بخش عمده یعنی نیروهای مناطق دفاعی و نیروهای پنج ارتش فرماندهی عالی بر اساس طرح بسیج و استقرار، به صورت کامل در جایگاه خود قرار نگیرند. [ ۱۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففرمان شماره ۲۱ هیتلر، پیشوای آلمان به عنوان تأیید نهایی طرح عملیاتی بارباروسا با صدور در روز ۱۸ دسامبر سال ۱۹۴۰، با وجود اشاره به اهداف جغرافیایی متعدد از جمله مسکو، یه روشنی هدف نهایی عملیات را انهدام توان نظامی شوروی دانسته بود. [ ۷] بر اساس این طرح گروه ارتش مرکز بار اصلی تهاجم آلمان به شوروی را عهده دار بود. [ ۸] این گروه ارتش با هدف اولیه انهدام نیروهای دشمن در بلاروس[ ۹] ، می بایستی به سرعت در جناحین منطقه محدب بیاویستوک پیشروی می کرد و دو گروه زرهی آن در شرق مینسک به یکدیگر ملحق می شدند تا نخستین حلقه محاصره عمده در جریان عملیات بارباروسا را به وجود آورند. [ ۸] دو ارتش چهارم و نهم این گروه ارتش، وظیفه داشتند به ترتیب در جناحین جنوبی و شمالی در نزدیک ترین فاصله ممکن، دو گروه زرهی را دنبال کنند و پس از تکمیل محاصره مناطق تحت محاصره را پاکسازی کنند. [ ۱۰] ارتش چهارم ورماخت همچنین مسئولیت حفاظت از بخش میانی برآمدگی بیاویستوک جهت جلوگیری از نفوذ دشمن به سمت غرب، را بر عهده داشت. لشکر یکم سواره نظام این ارتش نیز مسئولیت پیشروی در حاشیه منطقه مردابی پریپیات و دفاع از جناح جنوبی گروه ارتش مرکز در مقابل حملات ارتش سرخ را داشت. [ ۱۱] این لشکر نهایتاً روز ۸ مارس سال ۱۹۴۱ با یک سپاه پیاده نظام در این موقعیت و مأموریت جایگزین شد. [ ۹]
طرح دفاعی شوروی بر حفظ خط مرزی با دفاع فعالانه تأکید داشت و دنباله آن را ضد حملات در نظر گرفته بود. در این طرح به نیروهای زرهی آلمان اجازه داده می شد که به مناطق شرقی نفوذ کنند و سپس هر سرنیزه زرهی به تنهایی منهدم می شد. این طرح، دفاعی بود که با حمله به اراضی داخلی آلمان ادامه پیدا می کرد. [ ۱۲] بدین ترتیب، طرح مورد نظر با وجود این که از منظر راهبردی حالتی تدافعی داشت اما ذاتاً از طبیعتی تهاجمی برخوردار بود. بر اساس این طرح و طرح بسیج مرتبط به آن، شوروی ۲۳۷ لشکر از مجموع ۳۰۳ لشکر خود را در سه منطقه ویژه دفاعی در غرب و یک ارتش نهم مجزا مستقر می ساخت؛ که در صورت آغاز جنگ چهار جبهه شمال غربی، غربی، جنوب غربی و نهایتاً جنوبی را تشکیل می دادند. به صورت کلی نیروهای ارتش سرخ می بایست در دو قسمت راهبردی مستقر می شدند. قسمت نخست با ۱۸۶ لشکر به چهار جبهه عملیاتی اختصاص می یافت و قسمت دوم با ۵۱ لشکر در غالب پنج ارتش در اختیار فرماندهی عالی قرار می گرفت. هر یک از چهار جبهه عملیاتی می بایستی قوای خود را به شکل سه کمربند پشت سرهم در طول مرزهای جدید و پشت آن آرایش می دادند. کمربند نخست نیروی پوششی در طول مرز بود و دو کمربند دیگر تقریباً با اندازه برابر دفاع در عمق را تشکیل می دادند و اقدام به ضد حمله می کردند. پنج ارتشی که در نهایت شامل ۵۷ لشکر می شدند و در طول رودهای دوینا و دنیپر مستقر شده بودند، وظیفه اجرای ضد حمله در هماهنگی با ضد حملات نیروهای خط مقدم را داشتند. به هر صورت مشکلات بسیج نیرو سبب شد این طرح به شکل کامل اجرا نشود و تا هنگام آغاز تهاجم آلمان، هیچ یک از دو بخش عمده یعنی نیروهای مناطق دفاعی و نیروهای پنج ارتش فرماندهی عالی بر اساس طرح بسیج و استقرار، به صورت کامل در جایگاه خود قرار نگیرند. [ ۱۳]
wiki: نبرد بیاویستوک–مینسک