نبتل

لغت نامه دهخدا

نبتل. [ ن َ ت َ] ( ع ص ) سخت درشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). صلب شدید. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ).

نبتل. [ ن َ ت َ ] ( اِخ ) کوهی است در دیار طی در نزدیکی اجاء. ( از معجم البلدان ).

نبتل. [ ن َ ت َ ] ( اِخ ) موضعی است در سرزمین شام. ( از معجم البلدان ).

نبتل. [ ن َ ت َ ] ( اِخ ) ابوحازم مدنی ، مولی ابن عباس. تابعی است.

فرهنگ فارسی

موضعی است در سرزمین شام .

پیشنهاد کاربران

بپرس