نباهت

لغت نامه دهخدا

نباهت. [ ن َ هََ ] ( ع اِمص ) نجابت. ( ناظم الاطباء ). بزرگواری. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات ) : و نباهت قدر او پیدا آید. ( سندبادنامه ص 8 ). || نامواری. ( زمخشری ). مشهور شدن. ( غیاث اللغات ). ناموری. اشتهار. || آگاهی. ( غیاث اللغات ). بیداری. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نبه شود. || شرف. ( از اقرب الموارد ). بزرگی. ( ناظم الاطباء ) : امیر عضدالدوله با جلالت قدر و نباهت ذکر و خشونت جانب و عزت ملک و نخوت پادشاهی همواره رضاء آن جانب نگاه داشتی. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 30 ). جلالت قدر و نباهت ذکر تو زیادت از آن است که خویشتن را در معارضه جماعتی آری که... ( ترجمه تاریخ یمینی ص 182 ). به همه معانی رجوع به نباهة شود.

نباهة. [ ن َ هََ ] ( ع مص ) بزرگوار گردیدن. ( زوزنی ). بزرگوار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بزرگ گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). شرف یافتن. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ). || نام آور گردیدن. ( ازمنتهی الارب ) ( آنندراج ). معروف شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اشتهار یافتن. ( از اقرب الموارد ). بلندنام شدن. ( از معجم متن اللغة ). شهرت یافتن. مقابل خمول. ( از المنجد ). مشهور شدن. ( غیاث اللغات ). || ( اِمص ) شرف. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || زیرکی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || مقابل خمول. ( المنجد ). نام آوری. شهرت. رجوع به نباهت شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) نجیب بودن .۲ - بزرگواربودن ۳ - مشهورشدن .۴ - ( اسم ) نجابت .۵ - بزرگواری : ونباهت قدراوپیدا آید...۶ - بزرگی شرف : امیرعضدالدوله باجلالت قدرو نباهت ذکروخشونت جانب وعزت ملک ونخوت پادشاهی همواره رضائ آن جانب نگاه داشتی

فرهنگ معین

(نَ هَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بزرگوار شدن ، خوشنام شدن . ۲ - (اِمص . ) خوشنامی .

فرهنگ عمید

۱. شهرت یافتن.
۲. شریف شدن.
۳. شرف.
۴. زیرکی.

پیشنهاد کاربران

نباهت : نجابت ، بزرگواری ، شریف ، مشهور ، خوشنام

بپرس