نباض

لغت نامه دهخدا

نباض. [ ن َب ْ با ] ( ع ص ) نبض گیرنده. پزشک.( ناظم الاطباء ). نبض شناس. و این مبالغه نیست بلکه صیغه نسبت است ، چنانکه عطار و حداد. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || زننده ( رگ را ). رفاز. ( از یادداشت مؤلف ). || لرزنده. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ معین

(نَ بّ ) [ ع . ] (ص . ) نبض گیرنده ، نبض شناس ، پزشک .

فرهنگ عمید

نبض گیرنده، نبض شناس، پزشک.

پیشنهاد کاربران

بپرس