نایه

لغت نامه دهخدا

نایه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) نی. || لوله. || انبوبه. ( ناظم الاطباء ).

نایه. [ ی ِ ] ( اِخ ) از دهات دهستان حومه ٔبخش مرکزی شهرستان قم است و در 8 هزارگزی شمال قم و7 هزارگزی شمال دستجرد، در ناحیه کوهستانی سردسیری واقع است و 1400 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و بادام و گردو و هلو و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قم استان مرکز . در ۸ کیلومتری شمال قم واقع است . کوهستانی و سردسیر است و ۱۴٠٠ تن سکنه دارد . محصولش غلات بادام گردو و هلو است .
از دهات دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قم است و در ۸ هزار گزی شمال قم و ۷ هزار گزی شمال دستجرد در ناحیه کوهستانی سردسیری واقعست و ۱۴٠٠ تن سکنه دارد .

دانشنامه آزاد فارسی

نائِه (Nahe)
رودی در آلمان، ریزابۀ رود راین، به طول ۱۱۵ کیلومتر. از زارلاند سرچشمه می گیرد، در جهت شمال شرقی جریان می یابد، و در بینگن به راین می پیوندد. در درۀ نائه شراب سفید تولید می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس