نایل شدن


برابر پارسی: بهره مند شدن، دست یافتن، رسیدن

معنی انگلیسی:
compass, earn, gain, prevail, reach, realize, score

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بمقصودرسیدن .

فرهنگ معین

( ~. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) رسیدن ، به دست آوردن .

مترادف ها

aim (فعل)
رسیدن، شمردن، دانستن، قراول رفتن، ارزیابی کردن، نایل شدن، به نتیجه رسیدن، قصد داشتن، هدف گیری کردن، نشانه گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس