نایبیان کاشان یک حزب فعال و مسلح علیه حکومت وقت بود که در اواخر سده ۱۳ خورشیدی ( اواخر قاجاریه ) ، در نزدیکی کاشان و مناطق پیرامون آن حضور داشت. رئیس این حزب نایب حسین کاشی بود. نایب حسین، مردی طغیان گر بود ولی درعین حال از او در کاشان به نام رابین هود زمان خود یاد می کردند. [ نیازمند منبع] مبارزات نایبیان با حکومت قاجار و فعالیت هایش، روایت های بسیاری دارد که گاه به حواشی کشیده شده. [ ۱]
اصالت و خانواده حسین کاشی:
در زمان نادر شاه افشار ( اواخر سال ۱۱۵۲ ه. ق ) تیره ای از لرهای لرستان که دائماً در حال جنگ و نزاع بودند را به کاشان تبعید کردند و آنان در خارج از شهر در منطقه پشت مشهد کاشان ساکن شدند.
علی ابراهیم صباغ، پدر نایب حسین، از همان تبعیدیان و از ایل بیرانوند لرستان بود که به شغل صباغی مشغول بود و چندین فرزند داشت. فرزند بزرگتر «هاشم بیگ» و فرزند کوچکترش «نایب حسین» بود. هاشم بیگ توسط حاکم کاشان دستگیر و مأمورین در دیوان خانه او را خفه کردند و این آغازی برای حس انتقام و طغیانگری نایب حسین شد که تا دو دهه ادامه یافت.
فرزندان حسین کاشی:
نایب حسین کاشی نه پسر داشت به نام های: محمد، ماشاءالله، علی، حسن، امیر، رضا، اکبر، مهدی و مصطفی، که همگی نترس و زورمند و از روحیه ایلگری برخوردار بودند. در میان پسران حسین کاشی «ماشاءالله خان» زیرکتر، باهوش تر، سیاست مدار تر از دیگران و دارای روحیاتی لطیف تر نسبت به پدر بود. [ ۲]
منسوب شدن به عنوان نایب:
در اواخر قاجاریه، به دلیل ضعف حکومت مرکزی، راهزنی و ناامنی کشور را فرا گرفته بود.
«سهام السلطنه» حاکم وقت کاشان، به دلیل ضعف در برقراری امنیت، از حسین کاشی کمک خواست و ناچار شد، وی را نایب حکومت کاشان کند. از اینرو حسین کاشی به نایب حسین کاشی مشهور شد.
نایب حسین در سرکوب کردن راهزنان موفق بود؛ ولی پس از چندی افراد مختلفی را به دور خود گرد آورد که به «نایبیان کاشان» معروف شدند. نایب حسین فرزند ارشدی به نام «ماشاالله خان» داشت و با افرادش شروع به مبارزه با اشراف و استبداد کردند که حکومت مرکزی و ارتش نیز از سرکوب آنان ناتوان بودند. [ ۳]
«نایبیان کاشان» که با شعار مبارزه علیه اشراف و حکومت فعالیت می کرد، درحدود دهه های ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسی روی راستین خود را که در اصل راهزنی بود نمایان کرد؛ بعد از ترور ناصرالدین شاه، گروه نایب حسین فعالیت های خود را گسترش دادند. حکومت مرکزی مانند «عصر ناصری» قدرت نداشت از این رو کار نایبیان هم راحت تر بود. پس مدت کوتاهی نایبیان به باج گرفتن از روستاییان و سرقت اموال مردم پرداختند. حاکم کاشان هم که توان مقابله با آنان را نداشت، نمی توانست کاری انجام بدهد. مردم مدام به حکومت تلگراف زده و شکایت می کردند اما فریادرسی نبود. یک بار اهالی روستای راوند یازده تن کشته خود را بر دوش گرفتند و برای دادخواهی به در خانه روحانیون کاشان آوردند که نتیجه ای برایشان نداشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاصالت و خانواده حسین کاشی:
در زمان نادر شاه افشار ( اواخر سال ۱۱۵۲ ه. ق ) تیره ای از لرهای لرستان که دائماً در حال جنگ و نزاع بودند را به کاشان تبعید کردند و آنان در خارج از شهر در منطقه پشت مشهد کاشان ساکن شدند.
علی ابراهیم صباغ، پدر نایب حسین، از همان تبعیدیان و از ایل بیرانوند لرستان بود که به شغل صباغی مشغول بود و چندین فرزند داشت. فرزند بزرگتر «هاشم بیگ» و فرزند کوچکترش «نایب حسین» بود. هاشم بیگ توسط حاکم کاشان دستگیر و مأمورین در دیوان خانه او را خفه کردند و این آغازی برای حس انتقام و طغیانگری نایب حسین شد که تا دو دهه ادامه یافت.
فرزندان حسین کاشی:
نایب حسین کاشی نه پسر داشت به نام های: محمد، ماشاءالله، علی، حسن، امیر، رضا، اکبر، مهدی و مصطفی، که همگی نترس و زورمند و از روحیه ایلگری برخوردار بودند. در میان پسران حسین کاشی «ماشاءالله خان» زیرکتر، باهوش تر، سیاست مدار تر از دیگران و دارای روحیاتی لطیف تر نسبت به پدر بود. [ ۲]
منسوب شدن به عنوان نایب:
در اواخر قاجاریه، به دلیل ضعف حکومت مرکزی، راهزنی و ناامنی کشور را فرا گرفته بود.
«سهام السلطنه» حاکم وقت کاشان، به دلیل ضعف در برقراری امنیت، از حسین کاشی کمک خواست و ناچار شد، وی را نایب حکومت کاشان کند. از اینرو حسین کاشی به نایب حسین کاشی مشهور شد.
نایب حسین در سرکوب کردن راهزنان موفق بود؛ ولی پس از چندی افراد مختلفی را به دور خود گرد آورد که به «نایبیان کاشان» معروف شدند. نایب حسین فرزند ارشدی به نام «ماشاالله خان» داشت و با افرادش شروع به مبارزه با اشراف و استبداد کردند که حکومت مرکزی و ارتش نیز از سرکوب آنان ناتوان بودند. [ ۳]
«نایبیان کاشان» که با شعار مبارزه علیه اشراف و حکومت فعالیت می کرد، درحدود دهه های ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسی روی راستین خود را که در اصل راهزنی بود نمایان کرد؛ بعد از ترور ناصرالدین شاه، گروه نایب حسین فعالیت های خود را گسترش دادند. حکومت مرکزی مانند «عصر ناصری» قدرت نداشت از این رو کار نایبیان هم راحت تر بود. پس مدت کوتاهی نایبیان به باج گرفتن از روستاییان و سرقت اموال مردم پرداختند. حاکم کاشان هم که توان مقابله با آنان را نداشت، نمی توانست کاری انجام بدهد. مردم مدام به حکومت تلگراف زده و شکایت می کردند اما فریادرسی نبود. یک بار اهالی روستای راوند یازده تن کشته خود را بر دوش گرفتند و برای دادخواهی به در خانه روحانیون کاشان آوردند که نتیجه ای برایشان نداشت.
wiki: نایبیان کاشان