۱ - ناگواربودن .۲ - تحمل ناپذیری : باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من . ( صائب لغ. ) ۳ - امتلائ معده تخمه .۴ - بدهضمی .
فرهنگ عمید
۱. [مجاز] مطابق میل نبودن، سختی، دشواری: با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشهٴ فردای من (صائب: لغت نامه: ناگواری ). ۲. بدهضم بودن غذا.
مترادف ها
nuisance(اسم)
اذیت، ازار، ناگواری، سر خر، مایه رنجش، مایه تصدیع خاطر