ناگذاره

لغت نامه دهخدا

ناگذاره. [ گ ُ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) غیرنافذ. ( ناظم الاطباء ). || بن بست. بدون منفذ. که گذرگاه و منفذی ندارد.
- سوراخ ناگذاره ؛ سوراخی که بن آن بسته باشد و به سوی خارج راهی نداشته باشد. ( ناظم الاطباء ). که بادرو و دررونداشته باشد. که از سوئی به سوی دیگر به هوا متصل نشود. ( یادداشت مؤلف ): مشکاة؛ سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. ( منتهی الارب ).
- کوچه ناگذاره ؛ کوچه بن بست که گذارگاه نداشته باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنچه که گذرگاه ومنفذی ندارد. یاسوراخ ناگذاره .سوراخی که بسوی خارج راه نداردسوراخ بن بست.یاکوچه ناگذاره .کوچه بن بست . ۲ - غیرنافذ .

فرهنگ عمید

آنچه منفذ و گذرگاه به سوی خارج نداشته باشد، بن بست.
* کوچهٴ ناگذاره: [قدیمی] کوچۀ بن بست.

پیشنهاد کاربران

بپرس