ناگدازنده

لغت نامه دهخدا

ناگدازنده. [ گ ُ زَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ناگداز. ناگدازا. که آتش بر وی کار نکند و نگدازدش. ناگداختنی : یکی یاقوت که از گوهرها قسمت آفتاب است و شاه گوهرهای ناگدازنده است و هنر وی آنک شعاع دارد و آتش بر وی کار نکند. ( نوروزنامه ).

پیشنهاد کاربران

بپرس