ناکامیاب


مترادف ناکامیاب: بازنده، شکست خورده، محروم، ناکامروا، ناموفق

متضاد ناکامیاب: کامیاب

معنی انگلیسی:
failure, unsuccessful

لغت نامه دهخدا

ناکامیاب. ( نف مرکب ) مقابل کامیاب. ناکام. ناکامروا. نابرخوردار. نامتمتع. بی نصیب. محروم. ناموفق. به کام نارسیده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناکامروامحروم ناموفق مقابل کامیاب .

پیشنهاد کاربران

بپرس