ناکاشته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نکشته. کاشته ناشده. نکاشته. غیرمزروع. دست نخورده. مقابل کاشته : زمین معمور ناکاشته بدین مرد به اجارت دادیم. ( سندبادنامه ص 263 ).